کلام خدا
برای دریافت رایگان مقالات جدید در این مجله عضو شوید

قیام یا حیات بلافاصله پس از مرگ؟ (PDF) نسخه پی-دی-اف این مقاله

قیام یا حیات بلافاصله پس از مرگ؟



در این مقاله و همچنین در یک سری از مقالات دیگر به موضوعی بسیار جدی خواهیم پرداخت که سرچشمه بحث های طولانی و سوالات بسیاری بوده است. این موضوع مربوط به این است که پس از مرگ چه اتفاقی می افتد. از آنجایی که ایمان داریم که کتاب مقدس که کلام خدا باشد تنها منبع برای دریافت اطلاعات قابل اتکا در این رابطه است، از دیدگاه کلام به این موضوع خواهیم پرداخت.

مرگ: خدا نمی خواهد بی خبر باشیم

برای شروع کنکاش درباره این موضوع به اول تسالونیکیان 4: 13 خواهیم رفت. در آنجا می خوانیم:

اول تسالونیکیان 4: 13
" امّا اي برادران نمي خواهيم شما از حالت خوابيدگان بي خبر باشيد ..."

همانطور که از آیه بالا مشخص است، خدا نمی خواهد که ما از "خوابیدگان" یعنی مردگان بی خبر باشیم. بلکه برعکس او می خواهد که ما مطلع باشیم. این بدین معناست که او تمامی اطلاعات لازم را هم برای از میان بردن هرگونه بی خبری و سوء تفاهم، فراهم کرده است. تنها چیزی که از سوی ما لازم است این است تا این اطلاعات را دریافت کنیم، این است که فقط ادامه آیات بالا را بخوانیم. در واقع آیات 13-18 از همان باب می گویند:

اول تسالونیکیان 4: 13-18
" امّا اي برادران نمي خواهيم شما از حالت خوابيدگان بي خبر باشيد كه مبادا مثل ديگران كه اميد ندارند، محزون شويد. زيرا اگر باور مي كنيم كه عيسي مرد و برخاست، به همينطور نيز خدا آناني را كه در عيسي خوابيده اند با وي خواهد آورد. زيرا اين را به شما از كلام خدا مي گوييم كه ما كه زنده و تا آمدن خداوند باقي باشيم، بر خوابيدگان سبقت نخواهيم جست. زيرا خود خداوند با صدا و با آواز رئيس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسيح اوّل خواهند برخاست. آنگاه ما كه زنده و باقي باشيم، با ايشان در ابرها ربوده خواهيم شد تا خداوند را در هوا استقبال كنيم و همچنين هميشه با خداوند خواهيم بود. پس بدين سخنان همديگر را تسلّي دهيد.”

همانطور که در بالا خواندیم، آیات بالا به "مردگان در مسیح" یا "خوابیدگان در عیسی" اشاره می کند که یعنی آنانی که در با ایمان به خداوند عیسی مسیح مرده اند. گرچه تنها یک دسته بندی در مجموع مردگان وجود دارد، اما نتیجه ای که از آیات بالا درباره وضعیت مردگان گرفته می شود کاربردی عمومی دارد1.

حال اگر نگاهی به آیات بالا یعنی اطلاعات خدا برای از میان برداشتن بی خبری و سوء تفاهمات ما درباره مردگان بیندازیم، می بینیم که هیچگونه اشاره ای به نوعی از زندگی که بلافاصله پس از مرگ شورع شود، نشده است. برعکس، آیات بالا به وضوح اشاره می کنند که قیام تنها راه خروج از وضعیت مرگ و ورود دوباره به زندگی می باشد. در واقع طبق کلام بالا، مردگان در مسیح در روز آمدن خداوند برخیزانیده خواهند شد و مسیحیانی که زنده در همان روز با ایشان به آسمان ربوده خواهند شد تا خداوند را در هوا ملاقات کنند. " و بنابراین پس از آن ما(همه مسیحیان، چه زنده و چه مرده) تا به ابد با خداوند خواهیم بود"، که این به معنای این است که از آنجایی که با خداوند خواهیم بود (زمان آینده) هیچ مرده ای اکنون با خداوند نیست و ما نیز اگر بمیریم، بلافاصله با خداوند نخواهیم بود. در عوض هنگام آمدن خداوند با او خواهیم بود.

جدای از آیات بالا از اول تسالونیکیان 4: 13-18 که به ما داده شد تا کاملاً درباره مردگان در مسیح مطلع شویم، کلام خدا آیات دیگری هم دارد که گفته های اول تسالونیکیان 4: 13-18 را تأیید می کنند. یکی از آنها اول قرنتیان 15: 20-24 است. در شروع در آیات 20-22 می خوانیم:

اول قرنتیان 15: 20-22
" ليكن بالفعل مسيح از مردگان برخاسته و نوبر خوابيدگان شده است. زيرا چنانكه به انسان موت آمد، به انسان نيز قيامت مردگان شد. و چنانكه در آدم همه مي ميرند در مسيح نيز همه زنده خواهند گشت."

از این آیات دو چیز مشخص می شود. اول اینکه همه زنده می شوند، اما همانطور که آیه 23 در که در ادامه می آید می گوید، "هر کس به نوبه خود" یعنی همه به یک باره زنده نمی شوند. چیز دیگری که آیات بالا روشن می سازند این است که مردگان زنده خواهند شد. این بدین معناست که آنها اکنون زنده نیستند و بنابراین تعلیمی که بر خلاف این می گوید نمی تواند صحیح باشد. اینکه مردگان زنده خواهند شد در آیات 23-24 همان باب آمده است. در آنجا می خوانیم:

اول قرنتیان 15: 23-24
" ليكن هر كس به رتبه خود؛ مسيح نوبر است و بعد آناني كه در وقت آمدن او از آنِ مسيح مي باشند. و بعد از آن انتها است وقتي كه ملكوت را به خدا و پدر سپارد. و در آن زمان تمام رياست و تمام قدرت و قوّت را نابود خواهد گردانيد."

اولین کس (و تنها کس تا این زمان) که از مردگان برخاسته، مسیح است. اما قیام او تا به ابد منحصر به فرد نخواهد بود. زیرا در آینده اینطور می شود که در وحله اول آنانی که از آن مسیح هستند یعنی آنهایی که در ایمان به عیسی مسیح خداوند مرده اند زنده خواهند شد و سپس بقیه انسان ها برخواهند خاست. زمانی که برخاستن اول یعنی برخاستن افرادی که از آن مسیح هستند اتفاق می افتد، بر طبق اول تسالونیکیان 4 به عنوان زمان آمدن مسیح مشخص شده است. از این می توان اینطور استنباط کرد که از آنجایی که طبق "جدول زمانی" آیات بالا، مردگان در مسیح اولین کسانی خواهند بود که زنده خواهند شد، و از آنجایی که چنین روزی مصادف با آمدن مسیح در آینده خواهد بود، به غیر از عیسی خداوند هیچ مرده ای در حال حاضر زنده نیست بلکه همه در آینده زنده خواهند شد و هرکس به رتبه خود.

"مردگان با چه بدنی خواهند آمد"؟

کتاب مقدس نه تنها به ما می گوید که کسانی که در مسیح مرده اند در روز آمدن او بر می خیزند، بلکه این را نیز می گوید که آنها با چه بدن هایی بر خواهند خاست. در این رابطه از اول قرنتیان 15: 35-41 شروع می کنیم که می گوید:

اول قرنتیان 15: 35-41
" امّا اگر كسي گويد: «مردگان چگونه برمي خيزند و به كدام بدن مي آيند؟»،اي احمق آنچه تو مي كاري زنده نمي گردد جر آنكه بميرد. و آنچه مي كاري، نه آن جسمي را كه خواهد شد مي كاري، بلكه دانه اي مجرّد خواه از گندم و يا از دانه هاي ديگر. ليكن خدا برحسب اراده خود، آن را جسمي مي دهد و به هر يكي از تخمها جسم خودش را. هر گوشت از يك نوع گوشت نيست، بلكه گوشت انسان، ديگر است و گوشت بهايم، ديگر و گوشت مرغان، ديگر و گوشت ماهيان، ديگر. و جسمهاي آسماني هست و جسمهاي زميني نيز، ليكن شأن آسماني ها، ديگر و شأن زميني ها، ديگر است، و شأن آفتاب ديگر و شأن ماه ديگر و شأن ستارگان، ديگر، زيرا كه ستاره از ستاره در شأن، فرق دارد."

دلیل اینکه پولس تمامی این تشبیه ها به دانه که به شکل دیگری رشد می کند، به گیاه، و به تفاوت ها میان بدن ها و "جسم ها" و غیره در اول این باب آورده شده که صراحتاً می گوید که تمام اینها در رابطه با اینکه "مردگان چگونه برمی خیزند و به کدام بدن می آیند" گفته شده است. همچنین در آیه 42 می خوانیم:

اول قرنتیان 15: 42
" در مورد رستاخیز مردگان نیز چنین است. ..."

عبارت "نیز چنین" چیزهایی که قبل از این آمده (آیات 35-41) را به چیزی که پس از آن می آید (رستاخیز مردگان) مرتبط می سازد. به بیان دیگر، به همانطور که اگرچه یک گیاه "بمیرد"، اما گیاهی کامل تولید می کند، به همانطور نیز اگرچه این بدن زمینی بمیرد، اما بدنی دیگر در هنگام رستاخیز به دنبال آن خواهد آمد. و همانطور که همه بدن ها یکی نیستند، بدن قیام کرده نیز همانند بدن زمینی نخواهد بود. به علاوه، همانطور که بدن های آسمانی و زمینی در جلال تفاوت دارند، به همانطور نیز بدن قیام کرده با بدن زمینی متفاوت خواهد بود. همانطور که آیات 42-45 می گویند:

اول قرنتیان 15: 42-45
" در مورد رستاخيز مردگان نيز چنين است. آنچه کاشته مي‌شود، فسادپذير است؛ آنچه برمي‌خيزد، فسادناپذير. در ذلّت کاشته مي‌شود، در جلال برمي‌خيزد. در ضعف کاشته مي‌شود، در قوّت برمي‌خيزد. بدن نفساني کاشته مي‌شود، بدن روحاني برمي‌خيزد. اگر بدن نفساني وجود دارد، بدن روحاني نيز وجود دارد. چنانکه نوشته شده است: انسانِ اوّل، يعني آدم، نفْسِ زنده گشت؛ آدمِ آخر، روحِ حيات‌بخش شد."

عبارت "بدن نفسانی" در این متن، ترجمه یونانی عبارت "سوما سوچیکون" می باشد که واژه "سوچیکون" شکل صفتی از اسم "سوچه" به معنای "جان" می باشد. بنابراین، "سوما سوچیکون" یعنی "بدن جان" یعنی بدنی که حیاتش بر اساس جانش است2. این همان بدنی است که اکنون داریم، بدنی که "کاشته می شود" (اول قرنتیان 15: 44). اما این بدن برای آن حیات ابدی که خدا وعده اش را داده مناسب نیست. در واقع در اول قرنتیان 15: 50 می خوانیم:

اول قرنتیان 15: 50
" ليكن اي برادران اين را مي گويم كه گوشت و خون نمي تواند وارث ملكوت خدا شود و فاسد وارث بي فسادي نيز نمي شود."

این بدنی که از گوشت و خون و فسادپذیر است نمی تواند وارث فساد پذیری باشد. پس بنابراین باید عوض شود. همانطور که آیات 53-55 می گویند:

اول قرنتیان 15: 53-55
" زيرا كه مي بايد اين فساد بي فسادي را بپوشد و اين فاني به بقا آراسته گردد. امّا چون اين فساد بي فسادي را پوشيد و اين فاني به بقا آراسته شد، آنگاه اين كلامي كه مكتوب است به انجام خواهد رسيد كه مرگ در ظفر بلعيده شده است. اي موت نيش تو كجا است و اي گور ظفر تو كجا؟"

تنها وقتی که بدن فانی و فسادپذیری که اکنون داریم، فنا ناپذیری و فساد ناپذیری را به خود بگیرد است که مرگ توسط پیروزی محو خواهد شد. دلیلش این است که مرگ بر بدن جدید (بدنی قیام کرده (اول قرنتیان 15: 44)) که جای بدن فساد پذیر کنونی را خواهد گرفت، قدرتی نخواهد داشت. دیگر بدن ما "بدن جان" یعنی بدنی که حیاتش به جان بسته باشد، نخواهد بود. بلکه بدنی روحانی خواهد بود. یعنی بدنی با همان توانایی ها و خصوصیات بدن خداوند عیسی مسیح که تا کنون تنها اوست که این بدن را دارد. همانطور که آیات 44-49 در اول قرنتیان 15 می گویند:

اول قرنتیان 15: 44-49
" جسم نفساني كاشته مي شود و جسم روحاني بر مي خيزد. اگر جسم نفساني هست، هر آينه روحاني نيز هست. و همچنين نيز مكتوب است كه انسان اوّل يعني آدم نفس زنده گشت، امّا آدم آخر روح حيات بخش شد. ليكن روحاني مقدّم نبود بلكه نفساني و بعد از آن روحاني. انسان اوّل از زمين است خاكي؛ انسان دوّم خداوند است از آسمان. چنانكه خاكي است، خاكيان نيز چنان هستند و چنانكه آسماني است آسماني ها نيز چنين مي باشند. و چنانكه صورت خاكي را گرفتيم، صورت آسماني را نيز خواهيم گرفت."

هر انسانی که از این کره خاکی عبور کرده است، من جمله آدم و مسیح، یک بدن وابسته به جان داشته است. اما، عیسی تنها کسی است که از این فراتر رفت. زیرا با اینکه مرد، مانند دیگران مرده باقی نماند بلکه پس از سه روز و سه شب با بدنی روحانی و فسادناپذیر برخیزانیده شد. از این رو، بدن روحانی تنها یک تصویر تئوریک نیست و یک واقعیت است زیرا خداوند عیسی مسیح همین اکنون این بدن را دارد3. و چون که اکنون اونیفرم آدم یعنی بدن متکی به جان (صورت زمینی) را می پوشیم، به همانطور نیز یک روز که همان روز آمدن مسیح باشد، اونیفرم او یعنی بدن روحانی (صورت آسمانی) را خواهیم پوشید. اینکه این اتفاق در چه زمانی رخ می دهد چیزی است که در آیات 51-52 در همان باب پاسخی به آن داده نشده است. در آنجا می خوانیم:

اول قرنتیان 15: 51-52
" همانا به شما سرّي مي گويم كه همه نخواهيم خوابيد، ليكن همه متبدّل خواهيم شد. در لحظه اي، در طُرفة العيني، به مجرّد نواختن صور اخير، زيرا كَرِنّا صدا خواهد داد، و مردگان، بي فساد خواهند برخاست و ما متبدّل خواهيم شد."

و همانطور که اول تسالونیکیان 4: 15-18 نیز می گوید:

اول تسالونیکیان 4: 15-18
" زيرا اين را به شما از كلام خدا مي گوييم كه ما كه زنده و تا آمدن خداوند باقي باشيم، بر خوابيدگان سبقت نخواهيم جست. زيرا خود خداوند با صدا و با آواز رئيس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسيح اوّل خواهند برخاست. آنگاه ما كه زنده و باقي باشيم، با ايشان در ابرها ربوده خواهيم شد تا خداوند را در هوا استقبال كنيم و همچنين هميشه با خداوند خواهيم بود. پس بدين سخنان همديگر را تسلّي دهيد. "

بنابراین از چیزهایی که تا کنون دیدیم اینطور نتیجه می گیریم که:

خدا نمی خواهد که ما از مردگان بی خبر باشیم و به همین دلیل او در کلامش تمامی اطلاعات مربوط به این موضوع را برای ما مهیا کرده است. بنابراین، بر طبق این اطلاعات، مسیح اولین و تنها کسی است که با اینکه مرد اما اکنون زنده است زیرا خدا او را از مردگان برخیزاند. همانطور که اول قرنتیان 15: 23 مشخصاً گفت او نوبر است. کسانی که پس از او زنده خواهند شد آنانی هستند که در مسیح اند. یعنی مسیحیانی که مرده اند. و پس از آن بقیه مردگان نیز زنده خواهند شد (اول قرنتیان 15: 23).

اما اکنون کلام درباره زمانی که مردگان در مسیح زنده خواهند شد می گوید که هم زمان با آمدن خداوند خواهد بود. این بدین معناست که چون آمدن خداوند واقعه ای است که در آینده اتفاق می افتد، به هیچ وجه امکان ندارد که مردگان اکنون زنده باشند. در عوض آنها در آن روز زنده خواهند شد. اما این اتفاق تنها اتفاقی نیست که در آن روز رخ می دهد. در همان روز و هم زمان با زنده شدن مردگان مسیحی، آن مسیحیانی که هنوز زنده هستند نیز به همراه قیام کردگان در ابر ها به بالا برده خواهند شد تا در هوا با خداوند ملاقات کنند (اول تسالونیکیان 4: 17). و همانطور که اول تسالونیکیان 4: 17 می گوید: "همچنين (همه ما مسیحیان)هميشه با خداوند خواهيم بود".

در مورد بدنی که مردگان در آن روز خواهند داشت نیز دیدیم که کتاب مقدس آن را "بدن روحانی" می خواند. یعنی بدنی فسادناپذیر و غیر فانی مانند بدنی که اکنون مسیح دارد. این همان بدنی خواهد بود که مسیحیان زنده نیز که به آسمان برده می شوند در عوض بدن کنونی شان که بدنی فسادپذیر و متکی به جان است، دریافت خواهند کرد. طبق کلام خدا، تمامی این اتفاقات به اندازه "یک چشم بر هم زدن" خواهد بود (اول قرنتیان 15: 52) و ممکن است هر لحظه حتی همین حالا رخ دهد. خدا زمان دقیق این را در کلام مکشوف نکرده است. پس هیچ کس آن را نمی داند (اول تسالونیکیان 5: 1-2، مرقس 13: 32 و دوم پطرس 3: 4-13 را ملاحظه کنید).

چند تحلیل تکمیلی در باب مردگان

با اینکه کلام خدا به صراحت حقیقت را درباره مردگان بیان می کند، اما اگر نگاهی به ایمان اکثر مسیحیان بیندازیم، شاهد تفاوت بزرگی خواهیم بود. در حقیقت بسیاری مسیحیان بر این باورند که وقتی کسی می میرد، جان او به حیات ادامه می دهد و وقتی داوری شد به بهشت می رود و در آنجا با خداوند و عزیزان او خواهد بود، هشیاری کامل خواهد داشت و خداوند را با شادی عظیم ستایش خواهد کرد. پس، طبق ای "دیدگاه رایج"، مرگ در حقیقت دوستی است که از طریق آن "در آن دنیا" زندگی بهتری کسب می کنیم. با انجام یک مقایسه میان این دیدگاه و چیزی که از مکاشفه خدا دیدیم، به وضوح می بینیم که این دیدگاه از کتاب مقدس نیست. اما، جدای از آیاتی که تا کنون دیدیم، آیات بیشتری نیز در کلام هستند که غلط بودن این "دیدگاه رایج" و ادعاهایش را از روز هم روشن تر می سازد. در زیر ادعاهای اساسی این دیدگاه را بررسی خواهیم کرد و با کلام خدا مقایسه خواهیم نمود4.

آیا بهشت جایی است که مردگان پس از مرگ به آنجا می روند؟

همانطور که تا کنون دیدیم، اولین گروه مردگان که به بهشت می روند، مسیحیانی خواهند بود که در روز بازگشت خداوند قیام خواهند کرد. از این می توان به راحتی نتیجه گرفت که در حال حاضر هیچ مرده ای در بهشت نیست (البته به غیر از مسیح رستاخیز یافته) و هیچ کس هم پس از مرگش به آنجا نخواهد رفت. پس مردگان پس از مرگ به کجا می روند؟ پاسخی که کتاب مقدس به این پرسش می دهد، قبر است. قبر مترادف واژه های "شئول" و "هادس" می باشد که کتاب مقدس برای اشاره به محل مردگان از آنها استفاده می کند. مطالعه این دو واژه در کتاب مقدس می تواند درک کاملی از محل مردگان یا قبر به ما بدهد. برای این منظور، در بخش "تعداد واژه های "شئول" و "هادس" در کتاب مقدس" فهرست کاملی از تعداد دفعات آمدن این واژگان در کتاب مقدس آورده شده است.

آیا مردگان از آگاهی و هشیاری برخوردارند؟

ادعای دیگر دیدگاه سنتی این است که افراد پس از مرگ به حیاتشان ادامه می دهند. به این معنا که دارای آگاهی و هشیاری هستند و زندگان را یاری می کنند. باز از کلام خدا که برای رفع جهالت ما بیان شده مشخص است که این چنین ادعا نمی تواند صحت داشته باشد. در واقع بر اساس چیزی که دیدیم، مردگان در حال حاضر زنده نیستند. این یعنی آنها نمی توانند کارهایی را که مشخصه زندگان است را انجام دهند. به راستی که کتاب جامعه 9: 4-6 و9 جایی برای خودنمایی دیگر دیدگاه ها باقی نمی گذارد. در آنجا چنین آمده است:

جامعه 9: 4-6 و 10
" زيرا براي آنكه با تمامي زندگان مي پيوندد،‌ اميد هست چونكه سگ زنده از شير مرده بهتر است. زانرو كه زندگان مي دانند كه بايد بميرند، اما مردگان هيچ نمي دانند و براي ايشان ديگر اجرت نيست چونكه ذكر ايشان فراموش مي شود. هم محبت و هم نفرت و حسد ايشان، حال نابود شده است و ديگر تا به ابد براي ايشان از هر آنچه زير آفتاب كرده مي شود،‌ نصيبي نخواهد بود. ... هرچه دستت به جهت عمل نمودن بيابد، همان را با توانايي خود به عمل آور چونكه در عالم اموات كه به آن مي روي نه كار و نه تدبير و نه علم و نه حكمت است."

همانطور که از این آیات پیداست، مردگان هشیار نیستند و "دیگر تا به ابد برای ایشان از هر آنچه زیر آفتاب کرده می شود، نصیبی نخواهد بود". منظور از هر آنچه در زیرا آفتاب کرده می شود، هرگونه کاری است که در این زندگی انجام می شود. این مهم نه تنها ادعای وجود هشیاری و آگاهی پس از مرگ را رد می کند، بلکه دلیلی برای رد ادعای بسیاری از فرقه های مسیحی نیز هست که می گویند "قدیسین" ای که مرده اند به دیگر افراد "قدیس" ظاهر شده اند و با ایشان سخن گفته اند یا اینکه افرادی مانند مریم مقدس دعا ها را شنیده و اجابت می کنند. همانطور که طبق کلام خدا دیدیم، به استثنای مسیح قیام کرده، هیچ بنی بشری مرده ای وجود ندارد که اکنون زنده باشد. بنابراین هیچ مرده ای وجود ندارد که بتواند به زندگان ظاهر شود یا دعاهایشان را شنیده و اجابت کند. زیرا کسی که مرده است فاقد هشیاری است و نمی تواند نصیبی از آنچه زیر آفتاب کرده می شود داشته باشد.

آیا مردگان خدا را ستایش می کنند؟

دیگر ادعای دیدگاه های سنتی درباره مردگان این است که وقتی شخص می میرد به بهشت رفته و در آنجا خدا را ستایش می کند. این درحالی است که بررسی اطلاعاتی که خدا در کلامش برای بیرون آوردن ما از جهالت فراهم کرده، نشان می دهد که این ادعا نیز غلط است. زیرا مردگان نه در بهشت هستند و نه دیگر زنده هستند که بتوانند ستایش کنند. کلام به این ادعا نیز پاسخی مستقیم می دهد. در مزمور داود نبی 6: 5 می خوانیم:

مزمور 6: 5
" زيرا كه در موت ذكر تو[خدا] نمي باشد! در هاويه [در عبری واژه شئول استفاده شده] كيست كه تو را حمد گويد؟"

کلام بر خلاف تفکر سنتی روشن می سازد که "در موت ذکر خدا نمی باشد". در شئول یا همان هاویه، هیچ کس او را حمد نمی گوید، زیرا کسی در آنجا زنده نمی باشد که بتواند حمد گوید. برعکس، تنها و تنها زندگان هستند که خدا را ستایش کرده و حمد خواهد گفت. در واقع در اشعیا 38: 18-19 می خوانیم:

اشعیا 38: 18-19
" زيرا كه هاويه تو [خدا] را حمد نمي گويد و موت تو را تسبيح نمي خواند و آناني كه به حفره فرو مي روند به امانت تو اميدوار نمي باشند. زندگانند، زندگانند كه تو را حمد مي گويند، ..."

این زندگان هستند که خدا را حمد می گویند و جلال می دهند، و نه مردگان. اکنون است که ما او را حمد و سپاس می گوییم و ستایش می کنیم نه وقتی که می میریم.

آیا مرگ مانند دوستی است که خدا فرستاده است؟

به علاوه موضوعات بالا، ادعای دیگر دیدگاه سنتی این است که مرگ مانند دوستی است که توسط خدا فرستاده شده تا ما را به او نزدیک تر کند. باز هم همان چیز هایی که در بخش 1 و 2 دیدیم کافی است تا نشان دهد که این ادعا نیز اشتباه می باشد. در واقع اگر مرگ مانند یک دوست بود که خدا فرستاده است، دیگر دلیلی نداشت که خود خدا به وسیله قیام، اثرات آن را باطل سازد. این نشان می دهد که بر خلاف چیزی که سنت می گوید، مرگ نمی تواند یک دوست باشد. حقیقتاً در اول قرنتیان 15: 26 می خوانیم:

اول قرنتیان 15: 26
"دشمن آخر كه نابود مي شود، موت است."

برخلاف چیزی که بسیاری می گویند، مرگ دوست ما نیست، بلکه دشمنی است که نابود خواهد شد5. از این موضوع می توان این نتیجه را هم گرفت که مرگ که دشمن ماست و توسط خدا نابود خواهد شد، نمی تواند از خود خدا منشأ گرفته باشد. پس منشأ مرگ کیست؟ پاسخ در عبرانیان 2: 14 آمده که در آنجا می خوانیم:

عبرانیان 2: 14
" پس چون فرزندان در خون و جسم شراكت دارند، او [عیسی] نيز همچنان در اين هر دو شريك شد تا بوساطت موت، صاحب قدرت موت يعني ابليس را تباه سازد،

بنابراین شیطان یا همان ابلیس است که صاحب مرگ می باشد و نه خدا. همانطور که یوحنا 8: 44 مشخصاً می گوید:

یوحنا 8: 44
" شما [یهودیان مورد خطاب عیسی] از پدر خود ابليس مي‌باشيد و خواهشهاي پدر خود را مي‌خواهيد به عمل آريد. او از اوّل قاتل بود ..."

ابلیس از ابتدا قاتل بود. در عوض خدا نه تنها خواستار مرگ نبود، بلکه دقیقاً در مسیر مخالف آن حرکت کرده و راه حلی کامل برای این مشکل فراهم کرد. این راه حل چیست؟ ایمان به خداوند عیسی مسیح. در واقع همانطور که عیسی در یوحنا 11: 25 گفت:

یوحنا 11: 25
" عيسي بدو گفت: «من قيامت و حيات هستم. هر كه به من ايمان آورد، اگر مرده باشد، زنده گردد."

چه زمانی زنده خواهد گردید؟ قبلاً با هم دیدیم: در روز آمدن خداوند و زمانی که "مردگان، بي فساد خواهند برخاست و ما متبدّل خواهيم شد" (اول قرنتیان 15: 52).

جمع بندی

در این مقاله موضوع مرگ و رویداد های پس از آن را مطالعه کردیم. همانطور که دیدیم، هیچ مرده ای جز عیسی مسیح خداوند که از مردگان برخاست، اکنون زنده نمی باشد. افراد بعدی که زنده خواهند شد، آنهایی خواهند بود که از آن مسیح اند، یعنی مسیحیانی که در روز بازگشت خداوند مرده باشند. بدنی که در آن زمان خواهند داشت، مانند بدنی که تا زمان مرگشان داشتند، بدن وابسته به جان نخواهد بود. بلکه بدنی خواهد بود روحانی، مانند آن بدنی که عیسی خداوند اکنون دارد. رستاخیز مردگان مسیحی پس از آن واقع خواهد شد که مسیحیانی که در روز بازگشت خداوند زنده هستند، ربوده شوند. بدنی مسیحیان ربوده شده نیز از بدن وابسته به جان به بدن روحانی مبدل خواهد شد. پس از این همه، "[ما مسیحیان] هميشه با خداوند خواهيم بود" (اول تسالونیکیان 4: 17).

بعد که نظر کتاب مقدس درباره مردگان را بررسی کردیم، ادامه دادیم و در نور کلام خدا، ادعاهای رایجی که دیدگاه های سنتی ارائه می دهند را بررسی کردیم. پس دیدیم که مردگان:

الف) به بهشت نمی روند، بلکه به هاویه (شئول در عبری و هادس در یونانی) می روند.

ب) هشیاری ندارند و هیچ نصیبی از زندگی نمی برند.

پ) خدا را ستایش و حمد نمی گویند.

به علاوه دیدیم که:

ت) مرگ یک دوست نیست که ما را به خدا نزدیک تر می کند، بلکه دشمنی است که از میان خواهد رفت و

ث) خدا منشأ آن نیست بلکه ابلیس صادر کننده آن می باشد.

از تمام موضوعات بالا، باید روشن شده باشد که مرگ، امیدی نیست که ما به عنوان مسیحیان باید داشته باشیم. بلکه امید ما بازگشت خداوند عیسی مسیح است که توسط آن اگر مرده باشیم برخواهیم خاست و اگر زنده باشیم در ابر ها ربوده خواهیم شد تا با خداوند در هوا ملاقات کنیم (اول تسالونیکیان 4: 17). بنابراین ما به عنوان مسیحیان نباید منتظر روز مرگ مان باشیم، بلکه باید انتظار آمدن خداوند را بکشیم. همانطور که فیلیپیان 3: 20-21 مشخصاً می گوید:

فیلیپیان 3: 20-21
" امّا وطن ما در آسمان است كه از آنجا نيز نجات دهنده يعني عيسي مسيح خداوند را انتظار مي كشيم، كه شكل جسد ذليل ما [بدن وابسته به جان] را تبديل خواهد نمود تا به صورت جسد مجيد او [ بدن روحانی] مصوّر شود، برحسب عمل قوّت خود كه همه چيز را مطيع خود بگرداند. "

پس باشد که ما گوش و دل خود نه بر "آسودگی" غلط مذهب، بلکه به آسودگی حقیقی کلام خدا باز کنیم، تا برای روز بد یمن مرگ انتظار نکشیم، بلکه منتظر روز پر شکوه آمدن خداوند باشیم که در آن بدن وابسته به جانی که اکنون داریم "به صورت جسد مجيد او مصوّر شود" تا پس از آن "همیشه با خداوند باشیم".

Anastasios Kioulachoglou

فارسی: Daniel Shahri

 



پانویس ها

1. در واقع، همانطور که خواهیم دید، اگرچه تفاوت هایی در زمان برخاستن و همچنین اتفاقات پس از آن (حیات ابدی، محکومیت، داوری بر اساس شریعت) برای هریک از گروه های مردگان (ایمانداران، بی ایمانان، مردمی که تحت رهبری های دیگری زندگی کردند) وجود دارد، اما تفاوتی در وضعیت کنونی مردگان هیچ یک از این دسته بندی ها وجود ندارد.

2. برای اطلاعات بیشتر درباره جان، مقاله: جسم، جان و روح را بخوانید.

3. از آنجایی که عیسی مسیح پس از قیامش بدنی روحانی دارد، راهی معقول برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره خصوصیات و توانایی های این بدن، مطالعه ارجاعات انجیل پس از قیام است. با این کار می توانیم ببینیم که: این بدن روحانی، بدنی با توانایی های فوق طبیعی است. زیرا عیسی قیام کرده می توانست بطور اتوماتیک و ناگهانی ظاهر و غیب شود (لوقا 24: 31، 37 را ببینید). به علاوه، این بدن با اینکه گوشت و استخوان دارد و قابل لمس است، یعنی به معنای واقعی کلمه یک بدن است (لوقا 24:49) اما می تواند تغییر شکل دهد (مرقس 16: 12).

4. خواننده برای بررسی تعریف کتاب مقدس از جان و ادعای "عدم فنای جان" تشویق می شود که به پیوست شماره 1 این مقاله مراجعه کند.

5. برای مشاهده آیه مربوط به نابودی مرگ، مکاشفه 20: 14 را مشاهده نمایید.